بجهان کوش که از مردم آزاده شوی
بجهان کوش که از مردم آزاده شوی
در صف مردم آزاده، تو هم یاد شوی
قطع کن رشتۂ الفت ز اضافات وجود
تا دمی باخبر از عالم ایجاد شوی
در تکاپوی جان باش یکی کوه گران
نه چو کاهی که دوان بر گذر باد شوی
باز دارد ز ره نفس شناسی هوست
کی سزد تا که تواش بنده و منقاد شوی
معنی این همه اسرار که در خلقت تست
گر کنی حل یکی در همه استاد شوی
سعیت این باد که گرد غمی از دل ببری
نه بهر دل که رسی باعث فریاد شوی
خیر خود را طلب آندم که ز خیر دگران
چون شمارند تو در زمرۂ تعداد شوی
رخ اخلاص بخاک در خوبان به از آن
که بدان سر بتو آرند و تو دلشاد شوی
از تو جز نیک و بدی هیچ نماند بجهان
نیکی آن به که تو با نام بدی یاد شوی
خور انسان نبود غیر سلامت ز نخست
چو فتادت که تو خود مایۂ افساد شوی
شرح اخلاص مرا گوی و بگو سجادی
در کفش مهره نگردد چه تو نراد شوی علی اکبر سجادی
در صف مردم آزاده، تو هم یاد شوی
قطع کن رشتۂ الفت ز اضافات وجود
تا دمی باخبر از عالم ایجاد شوی
در تکاپوی جان باش یکی کوه گران
نه چو کاهی که دوان بر گذر باد شوی
باز دارد ز ره نفس شناسی هوست
کی سزد تا که تواش بنده و منقاد شوی
معنی این همه اسرار که در خلقت تست
گر کنی حل یکی در همه استاد شوی
سعیت این باد که گرد غمی از دل ببری
نه بهر دل که رسی باعث فریاد شوی
خیر خود را طلب آندم که ز خیر دگران
چون شمارند تو در زمرۂ تعداد شوی
رخ اخلاص بخاک در خوبان به از آن
که بدان سر بتو آرند و تو دلشاد شوی
از تو جز نیک و بدی هیچ نماند بجهان
نیکی آن به که تو با نام بدی یاد شوی
خور انسان نبود غیر سلامت ز نخست
چو فتادت که تو خود مایۂ افساد شوی
شرح اخلاص مرا گوی و بگو سجادی
در کفش مهره نگردد چه تو نراد شوی علی اکبر سجادی
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در 13 آذر 1396 ساعت 18:50 توسط سجاد
| تعداد بازديد : 72